صفحات

۱۳۹۲ اسفند ۳, شنبه

ایران؛ جهنمی که مردم برای فرار از آن خود را به دریا می اندازند!

اینروزها خبر ناخوشایند زیاد به گوش میرسد. جوانان کشور دسته دسته و به بهانه های واهی اعدام می شوند. حکومت جمهوری اسلامی دست قطع می کند. روز به روز پول مردمی که سفره یشان گاها خالی از نان است با شیب بیشتری به جیب آقازاده ها سرازیر می شود. از صدقه سر حاکم بودن یک مشت دزد متجاوز قاتل آدم کش بر کشور، حقوق شهروندان پایمال می گردد و بی فرهنگی فرهنگ ما می شود و صداهای معترض همگی محکوم می شوند.

شیاطین پس از سالیان دراز بی خانمانی، ایران را جهنم کرده و در آن سکنی گزیده اند. ایران را تبدیل به یک دیگ جوشان از مذاب کرده اند و درحال هم زدن آن، ایجاد هرج و مرج و نابود سازی کشور می باشند. هرکدام از این شیطانها قلمرویی برای خویش تعیین کرده است و در آن به سیاق خود مشغول جنایت و چپاول است. بی پرده می گوییم: ایران در اشغال آخوندهاست؛ آخوندهای تهی از مغزی که در حال تجهیز خویش به انواع سلاح ها برای گسترش قلمرو خویش نیز می باشند.

آتش این جهنم در سالهای اخیر آنقدر داغ شده است که روز به روز عده ی بیشتری را مجاب می کند تا جان خویش را قمار کرده و به هر نحوی که شده است از قلمرو آخوندها بگریزند. ایران به جهنمی تبدیل شده است که مردم برای فرار از آن حتی حاضر می شوند خود را به دریا بیندازند.

در خبرها آمده بود که قایق حامل پناهجویان ایرانی در مسیر استرالیا غرق شد و دهها تن را به کام مرگ گرفت. چرا باید اینگونه باشد؟ چرا باید عده ای برای فرار از کشوری که صاحبان اصلی آن خودشان هستند با مرگ دست و پنجه نرم کنند؟

متاسفانه یاقی گری موجوداتی متعلق به عصر ماموتها، کشور را تبدیل به یک جهنم واقعی و ماشین مرگ و عذاب کرده است. ماشینی که مردم حاضرند برای فرار از آن جان خود را کف دست گیرند و از هر طریق ممکن از کشور بگریزند.

برای آخوندها مهم نیست چه کسی کشته می شود و چه کسی در عذاب است. حکومت آخوندها هیچگونه ارزشی برای جان افراد قایل نیست. لذا اگر پیگیریهای گروه های اپوزسیون و تلاش آنها نباشد، خبر غرق شدن آن دسته از ایرانیانی که متاسفانه در آبهای اندونزی جان خویش را از دست داده اند نیز بدون سر و صدا از منظر جامعه جهانی می گذرد و کسی پیگیر ماجرا نمی شود.


واضح است که با آخوندهای هفت تیرکشی که ایران را اشغال کرده اند نمی توان مذاکره کرد. آنها شیر ایران را در بند کرده اند و کم کم در حال نابود سازی کامل آن هستند. شیطان را نمی توان اصلاح کرد. تنها را باقی مانده برای جلوگیری از این فجایع و متوقف کردن روند صعودی این بدبختی های روز افزون، پایان دادن این بساط تحقیر کننده و قیام سراسری مردم ایران است. آنگاه که ما بتوانیم قل و زنجیر ترس و شک را از افکار خویش باز کنیم، به هم بپیوندیم و فریاد آزادی و رهایی از بندگی سر دهیم، آن زمان، زمان غرش دوباره ی شیر ایران خواهد بود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر